...:::... دعای فرج  ...:::...


بخوان دعای فرج دعا اثر دارد

بخوان دعاي فرج را ، دعا اثر دارد ... دعا كبوتر عشق است ، بال و پر دارد

بخوان دعاي فرج را و عافيت بطلب ... كه روزگار، بسي فتنه زير سر دارد

::::::::::

:::::::::::

بخوان دعاي فرج را ولي به قلب صبور... كه صبر ، ميوه شيرين تر از ظفر دارد
بخوان دعاي فرج را كه با شكسته دلان... نسيم لطف خدا ، انس بيشتر دارد

:::::::::::::::::

:::::::::::::::::::

بخوان دعاي فرج را و نا اميد مباش ... بهشت پاك اجابت ، هزار در دارد
بخوان دعاي فرج را كه صبح نزديك است... خداي را، شب يلداي غم سحر دارد

::::::::::::::

:::::::::::

بخوان دعاي فرج را به شوق روز وصال... مسافر دل ما ، نيت سفر دارد

بخوان دعاي فرج را كه آسمان ها را... شميم غنچه نرگس، ز جاي بردارد

::::::::::::

::::::::::

بخوان دعاي فرج را ز پشت پرده ي اشك... كه يار، گوشه ي چشمي به چشم تر دارد
بخوان دعاي فرج را كه يوسف زهرا... ز پشت پرده غيبت به ما نظر دارد

:::::::::::

:::::::::::::::

بخوان دعاي فرج را به ياد خيمه سبز... كه آخرين گل سرخ از شما خبر دارد
بخوان دعاي فرج را كه دست مهر خدا... حجاب غيبت از آن روي ماه بردارد

:::::::::::::

:::::::::::::

غروب و دامنه نورآفتاب و شفق... بخوان دعاي فرج را دعا اثر دارد


پس بیا باهم بخوانیم






عید است ولی بدون او غم داریم

...:::... خدا ...:::...


بخدا گفتم خستم


گفت:"لا تنقطوا من رحمت الله;

از رحمت من نا اميد نشويد"

گفتم:هيچكس نميدونه تو دلم چي ميگذره

گفت:"ان الله بين المرء و قلبه;

خدا حائل است ميان انسان وقلبش"

گفتم:هيچكس وندارم گفت:"

نحن اقرب اليه من حبل الوريد;

ما از رگ گردن به شما نزديكتريم"

گفتم اصن انگار من و فراموش كردي؟

گفت" فاذكروني اذكركم ;

منو ياد كنيد تاشما را يادكنم"

...:::... سن سیز ...:::...

...:::... سن سیز ...:::...

گل سن سیز داریخمیشام ؛ بیلرسن نئجه

گلیرسن یوخوما هر گون هرگئجه

 گله ئیدم قوینونا ایسته دیگیم جه 

 دردیمین درمانی آزربایجانیم

 كاش گلیب گوریدیم- حالینی بوله یدیم

 آغلایان گوزونون-یاشینی سیله ئیدیم

 آمنیم گولشنیم آزربایجانیم

 چئکیلمز یولللارین كئچه بوله ئیدیم

شاه بولاغ سویوندان ایچه بوله ئیدیم 

 دردیمین درمانی آزربایجانیم

 سوندو اوره گیمی نئچه آرزولار

 سیخدی اوره گیمی سیخدی دویغولار

 كاش یئتیره سنه منی بویوللار

آمنیم گولشنیم آزربایجانیم

 اجدادیمی خبر آلسان

تورك اوغلویام توركم اوغول

 آزربایجان منیم ائلیم

آزربایجان منیم ائلیم

 دوغرانسادا دیلیم دیلیم 

باشقا دیله چونن دگیل

...:::... جمعه ...:::...


...:::... جمعه ...:::...

درددل با امام زمان


بی مقدمه
سلام
سلام بامرام
یادته بهت گفتم دیگه گناه نمی کنم ؟ 
یادته بهت گفتم دیگه دلتو نمی شکونم ؟
یادته می یومدم جمکران هرسری بهت یه قولی می دادم و بعد می زدم زیر قولم ؟ یادت میاد؟
دروغ بود...
یادته اون گناهمو بخشیدی ؟یادته اون حاجتمو از خدا گرفتی ؟ یادته ؟
اقاجون با این حال ...
من یه چیز دارم
اونم عشق
به خدا هرجا که کلمه عشق را می بینم و می شنوم یاد اسم قشنگت میوفتم
اگه از من بپرسن عشق رو تعریف کن می گم "م ه د ی "
اقاجون به خاطرخودم نه
به خاطر اشکی که الان داره به خاطرت روگونه هام اومده ببخش
به خاطر دلی که به خاطرت شکسته ببخش
می خوایی یه چیز بگم خیالم راحت بشه؟
اقا به خاطر مادرت زهرا س که ارزوم بود منم بچه سید بودم منم یه شال سبز می انداختم و به همه می گفتم مادرم زهراست
شب های فاطمیه می رفتم تو هیئتا می گفتم امشب شب عزای مادرمه ...
بگذریم...
اخرین جملم این که
اقا هر گناهی بکنم
هر سرنوشتی دچار بشم
هرچی قسمتم بشه
هرجا باشم
می گم دوســتـــت دارممممممممم.
کوتاه می گم دوستت دارم اما هیچ وقت هیچ وقت و هرگز
از دوست داشتنم کوتاه نمی یام...
دوستت دارم از ته دل ...

درددل با امام زمان


ارسال توسط : ...دوستت دارم ... 

منبع : جمعه های تکراری www.jome313.tk


شعر امام زمان عج

دلم ز داغ فراق نگار مي سوزد

چو شمع از غم آن گلعذار مي سوزد


دل چون لاله من ناله مي کند شب و روز

ز سوز ناله من لاله زار مي سوزد


قرار عالم هستي به بي قراري من

عنايتي، که دل بي قرار مي سوزد


اگر به جرم محبت زنند بردارم

ز سوز سينه من چوب دار مي سوزد



اگر که قطره اشکم به آتشي ريزد

ز سوز آتش آن قطره، نار مي سوزد



امام منتظران، لحظه اي بيا بنگر

که ز آتش غم تو روزگار مي سوزد



نواي ناله نالان هاشمي گويد

دلم ز آتش هجران يار مي سوزد


ارسال توسط : ...دوستت دارم ... 

منبع : جمعه های تکراری www.jome313.tk 


...:::... امام رضا علیه السلام ...:::...


:::یا امام رضا:::


مدت هاست دلتنگ آقام امام رضا شدم 

خیلی دل تنگشم

بار گناه ...

یا رضا شندیم گناه کار ها رو راه می دی

شنیدم خیلی مهربونی و کریمی

شنیدم مریض ها رو شفا می دی

شنیدم ...

اما می دونی چیه اقا جون؟

همه این ها به کنار

درد من

مریضی و ... نیست

درد من تویی...

درد من دوری از توست

فقط خدا می دونه که چقدر دارم بال بال می زنم

عکس حرمت رو نشونم نده

حسودیم می شه می بینم بعضی ها رفتن حرمت

حسودیم می شه بعضی ها می رن حرمت و خاطرات ضریح زیبات رو تعریف می کنن

از همه چیز بیشتر به کبوترات حسودیم می شه

خوش به حال کبوترات

با بال هاشون دور ضریحت می گردن و می گردن ...




شعری زیبا از حمید برقعی


هر سحر منتظر یار نباشم چه کنم ؟

من اگر اینهمه بیدار نباشم چه کنم ؟ 

گریه بر درد فراق تو نکردن سخت است

خونجگر از غمت ای یار نباشم چه کنم ؟ 

عده ای بر سر آنند اسیرت نشوند

من بر آنم که گرفتار نباشم چه کنم ؟ 

تو چه کردی که من از خواب و خوراک افتادم ؟

راستی ، اینهمه بیمار نباشم چه کنم ؟ 

چهارده بار خدا عاشق تو شد من اگر

عاشق روی تو یکبار نباشم چه کنم ؟

ابرویت تیغ مصری است که جان میطلبد

به طلبکار بدهکار نباشم چه کنم ؟ 

خواستم نام مرا هم بنویسند همین

سر بازار خریدار نباشم چه کنم ؟ 

من اگر مثل تو هر صبح و غروبی آقا

فکر بین در و دیوار نباشم چه کنم ؟

سید حمید رضا برقعی

این پست را جزو شعر های عاشقانه می زارم چون عشق فقط امام رضا و بس

...:::... دوست ...:::...

دوست


نسيم صبح، سلامم ببر به محضر دوست
 
بگوي حال دل خسته ام تو در بر دوست


نسيم صبح، چو بر زلف او گذر کردي

بيار همره خود بوي مشک و عنبر دوست


نسيم صبح، به آهنگ عشق و ناز برو

ببوس از طرف من ز پاي تا سر دوست


نسيم صبح، دو چشمم به راه مي باشد

که اوفتد به دو چشم سياه منظر دوست


نسيم صبح، به تير نگاه او سوگند

هزار کشته فتاده به کوي و معبر دوست


نسيم صبح، نوشتم به اشک ديده بيا

پيام من برسان از وفا به کشور دوست


بگوي هاشمي خسته دل چنين خواهد

که لحظه اي بنشيند مگر برابر دوست

...:::... عشق تو ...:::...


عشق تو بغض دلم را چه نکو ريخت که ريخت


آن هواي سر من با همه هاي و هو ريخت که ريخت

تـا بـه کـي مــا و خـمـاري وصـالــت، يـارا

خـُـم و پيمانه شکست، مي زِ بو، ريخت که ريخت

سـُرخـي تـلـخ شـفـق چيـسـت؟ نگـارا، دريـاب

اشک خونين که از اين ديده به رو، ريخت که ريخت

آن صـدايــي که تـــو هـر جـمـعـه شنيدي جـانــا

دلِ غــم ديـده ي مــا بــود، فرو ريخت که ريخت

ترس من از گذر جمعـه تـو دانـي کـه چـه بـود؟

گَـرد پـيـري که زمـان، بر سرِ مـو ريخت که ريخت

کـربـلا بـاز گـذشــت ، مـاه مـحرم طـي شــد

خــون عُـشاق تـو را، بـاز عـدو ريخت که ريخت

عـمـر از نيمـه گـذر کـرد شـدم شـُـهره شـهـر

حـاصـل عـمـر به جُـستيدن و جـو ريخت که ريخت

تـو بيا پاي بر اين چشـم بـِنه جان به فداي قدمت

غـَـرَضـــم ديــدن رويــت ، آبـــرو ريخت که ريخت


...:::... عصریک جمعه دلگیر ...:::...

عصر یک جمعه ی دلگیر،

 دلم گفت بگویم بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده است؟

 چرا آب به گلدان نرسیده است؟

 چرا لحظه ی باران نرسیده است؟

 وهر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است

 به ایمان نرسیده است و غم عشق به پایان نرسیده است

بگو حافظ دلخسته  ز شیراز بیاید بنویسد

 که هنوزم که هنوز است چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است ؟

 چرا کلبه احزان به گلستان نرسیده است؟ دل عشق ترک

خورد، گل زخم نمک خورد، زمین مرد، زمان بر سر دوشش غم و اندوه به

انبوه فقط برد،فقط برد، زمین مرد، زمین مرد ،خداوند گواه است،دلم چشم

به راه است ، و در حسرت یک پلک نگاه است ، ولی حیف نصیبم فقط آه

است و همین آه خدایا برسد کاش به جایی، برسد کاش صدایم به صدایی...

عصر این جمعه دلگیر وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس، تو کجایی

گل نرگس؟به خدا آه نفس های غریب تو که آغشته به حزنی است ز جنس

غم و ماتم، زده آتش به دل عالم و آدم مگر این روز و شب رنگ شفق یافته در

سوگ کدامین غم عظمی به تنت رخت عزا کرده ای؟ ای عشق مجسم! که

به جای نم شبنم بچکد خون جگر دم به دم از عمق نگاهت. نکند باز شده

ماه محرم که چنین می زند آتش به دل فاطمه آهت به فدای نخ آن شال

سیاهت به فدای رخت ای ماه! بیا صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس

و این روضه و این بزم توئی ،آجرک الله! عزیز دو جهان یوسف در چاه ، دلم

سوخته از آه نفس های غریبت دل من بال کبوتر شده خاکستر پرپر شده ،

همراه نسیم سحری روی پر فطرس معراج نفس گشته هوایی و سپس رفته

به اقلیم رهایی، به همان صحن و سرایی که شما زائر آنی و خلاصه شود

آیا که مرا نیز به همراه خودت زیر رکابت ببری تا بشوم کرب و بلایی، به خدا

در هوس دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد ،نگهم خواب ندارد، قلمم گوشه

دفتر غزل ناب ندارد ، شب من روزن مهتاب ندارد ، همه گویند به انگشت ا

شاره مگر این عاشق بیچاره ی دلداده ی دلسوخته ارباب ندارد... تو کجایی؟

تو کجایی شده ام باز هوایی ، شده ام باز هوایی . . .


گریه کن ،گریه وخون گریه کن آری که هر آن مرثیه را خلق شنیده است شما

دیده ای آن را و اگر طاقتتان هست کنون من نفسی روضه ز مقتل بنویسم

و خودت نیز مدد کن که قلم در کف من همچو عصا در ید موسی بشود چون

تپش موج مصیبات بلند است، به گستردگی ساحل نیل است ، و این بحر

طویل است و ببخشید که این مخمل خون بر تن تبدار حروف است که این

روضه ی مکشوف لهوف است، عطش بر لب عطشان لغات است و صدای

تپش سطر به سطرش همگی موج مزن آب فرات است، و ارباب همه سینه

زنان کشتی آرام نجات است ، ولی حیف که ارباب «قتیل العبرات» است

ولی حیف که ارباب«اسیر الکربات» است، ولی حیف هنوزم که هنوز است

حسین ابن علی تشنه ی یار است و زنی محو تماشاست زبالای بلندی ،

الف قامت او دال و همه هستی او در کف گودال و سپس آه که «الشّمرُ ...»

خدایا چه بگویم «که شکستند سبو را وبریدند ...» دلت تاب ندارد به خدا با

خبرم می گذرم از تپش روضه که خود غرق عزایی، تو خودت کرب و بلایی

قسمت می دهم آقا به همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی

تو کجایی. . . تو کجایی . . .


...:::... تیتراژ شهر باران ...:::...



واقــعـا از ته دل

دوسش دارم

خیلی زیباست

حتما  دانلود کنید

شکلک های الفور - www.manooto.tk  شکلک های الفور - www.manooto.tk 

نام آهنگ: شهر باران


ملودی : حامد زمانی


تنظیم : امید رهبران


میکس و مستر : رضا پوررضوی


ترانه : حامد عسکری ، حامد زمانی


۱۲۸kbps : Bit Rate

دانلود تیتراژ برنامه شهر باران با صدای حامد زمانی

متن آهنگ:

بیا و قصدمو خودت روایت کن
حالا خودت قضاوت کن
اگه بدم چرا هوامو داری؟
آخه فدای تو، چقد فداکاری
مگه به من بدهکاری؟
میبخشی من رو منت نمیذاری
نبودی و هزار دفعه زمین خوردم
نبودی و کم آوردم
ولی همش به داد من رسیدی

با هر کی غیر تو اگه که سر کردم
آخرش ضرر کردم
وقتی باشی تمومه نا امیدی
دل شکسته قیمتی تره آره
صدای بهتری داره
خدا منو ببین چقد دلم شکسته
بیا و لحظه هامو آسمونی کن
بیا و مهربونی کن
بیا ببین چه بد دلم شکسته

پشیمونم از این مسیر وارونه
از اینکه گم شده خونه
از اینکه از سر خودم زیادم
پشیمونم ولی بازم دلم قرصه
یکی حالمو میپرسه
تو لحظه ای که شمع رو به بادم




ادامه نوشته

...:::... مآآه خدآآآآآآآآ ...:::...


...:::... مآآه خدآآآآآآآآ ...:::...


سـلام عباداتتون قبول باشه انشالله


التماس دعا داریم 




آنکه از فرط گنه ناله کند زار کجاست؟

آنکه زاغیار برد شکوه بر یار کجاست

باز ماه رمضان آمد و بر بام فلک

می زند بانگ منادی که گنه کار کجاست

سفره رنگین و خدا چشم به راه من و توست

تاکه معلوم شود  طالب دیدار کجاست

بار عام است خدا را به ضیافت بشتاب

تا نگوئی که در رحمت دادار کجاست

مرغ شب نیمه شب دیده به ره می گوید

سوز دل ساز بود دیده بیدار کجاست

ماه رحمت بود ای ابر خطاپوش ببار

تا نگویند که آن وعده ایثار کجاست

حق به کان کرمش طرفه متاعی دارد

در و دیوار زند داد خریدار کجاست

آن خدائی که رحیم است و کریم است و غفور

گوید ای سوته دلان عاشق دلدار کجاست

من ژولیده به آوای جلی می گویم

آنکه با توبه ستاند سپر نار کجاست



...:::... شعر آهنگ شادمهر ....:::....


...:::... شعر آهنگ شادمهر می خوام برم ....:::....


مي خوام برم پا ندارم

مي خوام نرم جا ندارم 

گريه كنم دل ندارم 

داد بزنم نا ندارم

بودنم با تو حرومه

ديگه همه چي تمومه

آخ که اين لحظه چه شومه

چه شومه

 

من دلم تنگ ميشه 

تو دلت سنگ ميشه

نذار اين تنگ بلور 

بشكنه با اين غرور

 

 

ميخوام برم پا ندارم 

مي خوام نرم جا ندارم

گريه كنم دل ندارم 

داد بزنم نا ندارم

بودنم با تو حرومه 

ديگه همه چي تمومه 

آخ که اين لحظه چه شومه

چه شومه

 

من دلم تنگ ميشه 

تو دلت سنگ ميشه

نذار اين تنگ بلور 

بشكنه با اين غرور

 

من دلم تنگ ميشه 

تو دلت سنگ ميشه 

نذار اين تنگ بلور

بشكنه با اين غرور

 

 

...:::... شعر طنز ریاضی....:::....


...:::... شعر طنز ریاضی....:::....



از جمع من تا ضرب تو

راهی به جز تفریق نیست . . .

دلخوش به مجذورم نکن

اینجا مگر تقسیم نیست . . .

به رادیکال عشق بیا

تا بشکند توان من . . .

چیزی نچرخد بهتر است

سینوس من  آلفای تو . . .

شعر طنز 2

وای دو اگر عاشق شود

بی پرده ایکس دو می شود . . .

چیزی شبیه معجزه

با جذر ممکن می شود . . .

گر ایکس داری در سوال

جایی برای ترس نیست . . .

در انتهای مسئله

دیگر مجال بحث نیست . . .


...:::... رحمت بی انتها....:::....


این شعر جزو شعر هایی هستش که

خیلی رو من تاثیر داشته



...:::... رحمت بی انتها....:::....


يا رب! گناه اهل جهان را به ما ببخش      ما را سپس به رحمت بى منتها ببخش

هرچند ما نه ايم سزاوار رحمتت     ما را بدان چه نيست سزاوار ما ببخش

گفتى كه مستجاب كنم گر دعا كنى     توفيق هم عطا كن و حال دعا ببخش

بگذر از آن گناه كه سدّ ره دعاست     هم بر دعاى ما اثرى برملا ببخش

قصد از دعا، اجابت امر است، ورنه من     خود كيستم كه با تو بگويم خطا ببخش

ما را شبى به باغ پر از نرگس فلك     يعنى: بدين كواكب نرگس نما، ببخش

تا بشكفد به گلشن دل ها گل اميد    ما را به فيض لطیف نسيم صبا ببخش

ما را اميد عفو تو مغرور كرد و بس    گر شد خطا، بدين سخن بى ريا ببخش

اين اولين گذشت تو نبود ز جرم ما    بخشيده اى چنان كه به ما بارها بب

تا همچو ديگران به نوايى مگر رسيم   ما را به سوز سينه هر بينوا ببخش

دل هاى ما كه تيره شد از زنگ معصيت     يا رب! به نور معرفت خود، صفا ببخش

دور ار ز كاروان سعادت فتاده ايم     ما را به رهروان طريق وفا ببخش

آلوده از نخست نبوديم كامديم     ما را به حسن سابقه، روز جزا ببخش

اشك ندامتى نفشانديم اگر ز چشم     ما را به چارده گهر پربها ببخش

روزى كه هر كسى به شفيعى برد پناه     ما را به آبروى شه انبيا ببخش

گر از خواص امّت مرحومه نيستيم     ما را به لطف عام شه اوليا ببخش

ما را ز اهل بيت ولايت اميدهاست      تقصير ما به حرمت خيرالنسا ببخش

گيرم به ما معاويه نفس، چيره شد       ما را به رأفت حسن مجتبى ببخش

تا بر حسين عقل سليم اقتدا كنيم     عصيان ما به خامس آل عبا ببخش

از شيخ و شاب چون همه بيمار غفلتيم      در سايه امام چهارم، شفا ببخش

در راه علم و معرفت از ما قصور شد      ما را به علم باقر احمدسخا ببخش

تا جز طريق صدق و صفا راه نسپريم      ما را به زهد صادق حيدرعطا ببخش

زين تنگناى محبس تن تا برون رويم      ما را به حلم موسى جعفر، بيا ببخش

از قربت ار به غربت دنيا فتاده ايم      عصيان ما به ساحت قدس رضا ببخش

ما را به آبروى جواد آن سپهر جود     يعنى تقى به علم و عمل مُرْتَقى(1) ببخش

يا رب، به سيّدالنقبا شاه دين، نقى    ما را به راه دين، نظر كيميا ببخش

هرچند رحمت تو فزون تر ز جرم ماست     ما را به حق عسكرى ذوالعطا، ببخش

عمرى ز ما اگرچه نديدى به جز خطا      يا ذاالكرم به مهدى صاحب لوا ببخش

ما را بدان دقيقه كه گلگون بِراق عشق      بى مصطفى شد از ستم اشقيا ببخش

بر آن دمى كه دلدل ميدان پردلى     بى مرتضى شد از ره جور و جفا ببخش

يا رب، بدان دقيقه كه عنقاى قاف عشق     رو كرد در حريم شه كربلا ببخش

يعنى كه ذوالجناح فلك سير شاه دين     بى شاه شد به سوى حرم برملا ببخش

يا رب، بدان دقيقه و ساعت كه اهل بيت     واقف شدند زان خبر غمفزا ببخش



(صابر همدانى)



...:::... مولایم بیا ...:::...


...:::...مولایم بیا...:::...



دروغ گفتم که از دوریت شکست دلم


که در نبود تو حتی ترک نبست دلم بیا و زود بیا ای تمام هستیم


که اگر دیر کنی می رود ز دست دلم . . . یا مهدی …


...:::... نیامدی ...:::...

نیامدی

چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی .....

چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی .....

خلیل آتشین سخن ؛ تبر به دوش بت شکن .....

خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی ......

برای ما که خسته ایم نه ؛ ولی .....

برای عده ای چه خوب شد نیامدی ......

تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام .....

دوباره صبح ؛ ظهر ؛ نه غروب شد نیامدی


...:::... شعر عاشقانه 1 ...:::..

...:::...  شعر عاشقانه 1 ...:::...


گریه کردم گریه هم این بار آرامــم نکرد 

هرچه کردم هرچه آه انگـار آرامــم نکرد 

 

روستا از چشم من افتاد دیگر مثل قـبل 

گرمــی آغـــوش شالـــیزار آرامــم نکرد 

 

بی تو خشکیدندپاهایم کسی راهم نبرد 

درد دل با ســــایه و دیـــــوار آرامــم نکرد 

 

خواسـتم دیگر فراموشــت کنم اما نشد 

خواستــم اما نشد این کــار آرامــم نکرد 

 

سوختــم آنگــونه درتب آه از مادر بــپرس 

دستـــمال تــب بر نمــــدار آرامـــم نـکرد 

 

ذوق شعرم را کجا بردی که بعد از رفتنت 

عشق و شعر و دفتر و خودکار آرامم نکرد


...:::... فاطمه فاطمه است ...:::...

خواستم بگویم، فاطمه دختر خدیجهٔ بزرگ است، دیدم فاطمه نیست.

خواستم بگویم، که فاطمه دختر محمد است. دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم، که فاطمه همسر علی است. دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم، که فاطمه مادر حسین است. دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم، که فاطمه مادر زینب است. باز دیدم که فاطمه نیست.

نه، این‌ها همه هست و این همه فاطمه نیست. فاطمه، فاطمه است